ترنم جانترنم جان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

❤براي قشنگترين زمزمه هستي؛ترنم❤

مادر دوست داشتني عروسكها

مادر دوست داشتني عروسكها! آغوش تو ناز بالش هزار رویای ندیده ی من و  لالايي ات، آرامش وجودم من در هواي بودن تو نفس مي كشم من با ديدن روي ماه تو ستاره مي شوم و مي درخشم عروسكم! فراتر از هر آنچه كه من، بابا، دايي جان و عروسكهايت را دوست داري دوستت دارم      ...
22 ارديبهشت 1393

نمايشگاه كتاب 1393

اين اولين نمايشگاهي است كه به اتفاق عمه مژده و بچه هايش بردمت.اولش سرشار از انرژي بودي در غرفه اي نقاشي كشيدي و بر خلاف نقاشي هاي هميشگيت زياد جالب نكشيدي و همش به دست بچه ها نگاه مي كردي و حواست به آنها بود.بعد از گشتن در غرفه هاي نمايشگاه خسته شدي و همش مي گفتي بغلم كن و ديگه در هيچ غرفه اي نقاشي نكشيدي و حتي شعر هم نمي خواندي و فقط دوست داشتي برويم. اين هم از عكسهاي آن روز ...
14 ارديبهشت 1393

دخترم با تو سخن مي گويم...

 دخترم با تو سخن می گویم زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر ، شاخه ی پر گل این گلزاری من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم گل عفت ، گل صد رنگ امید گل فردای بزرگ ، گل فردای سپید چشم تو آینه ی روشن فردای من است گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ کس نگیرد ز گل مرده سراغ دخترم با تو سخن می گویم دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش همه گل چین گل امروزند همه هستی سوزند کس به فردای گل باغ نمی اندیشد آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد بلبل عاشق نیست بلکه گلچین سیه کرداریست که سراسیمه دود در پی گل های لطیف تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک دست او دشمن باغ است ...
8 ارديبهشت 1393

وقتي تو كنارمي...

تمام خوشبختی های دنیا برای من است وقتی تو  کنارمی  و نفست، موسیقی کوچه باغ ترانه هايم مي شود     تمام آرامش دنیا براي من است وقتی تو کنارمی و دستهای نوازشت، مهر خدا را بر بند بند پوست تنم   می کشد... ...
3 ارديبهشت 1393

مادرم فرشته است

مادرم فرشته است ولی هیچ وقت ندیدم پرواز کند زیرا به پایش من را بسته خواهرم را... برادرم را... پدرم را... و 3 سالي است ترنم را و همه ی زندگی اش را... ...
1 ارديبهشت 1393
1